English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (7486 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
glitter U درخشندگی درخشش
glittered U درخشندگی درخشش
glitters U درخشندگی درخشش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shines U درخشش
luminosity U درخشش
shine U درخشش
irradiation U درخشش
scintillation U درخشش
fulguration U درخشش
glares U درخشش
glared U درخشش
glare U درخشش
radiation U درخشش
sparkle U درخشش
sparkled U درخشش
sparkles U درخشش
luminous power U قوه درخشش
eclat U درخشش افتضاح
luster U جلوه درخشش
lustre U جلوه درخشش
wool shininess U جلا و درخشش پشم
spangles U درخشش باپولک مزین کردن
spangle U درخشش باپولک مزین کردن
radiancy U درخشندگی
luster U درخشندگی
brilliancy U درخشندگی
refulgence U درخشندگی
glim U درخشندگی
fulgor U درخشندگی
luminance U درخشندگی
luminosity factor U درخشندگی
effulge U درخشندگی
effulgence U درخشندگی
fulgency U درخشندگی
fulgour U درخشندگی
coruscation U درخشندگی
splendor U درخشندگی
sheen U درخشندگی
lustre U درخشندگی
radiance U درخشندگی
brightness U درخشندگی
shine U درخشندگی
brilliance U درخشندگی
shines U درخشندگی
luminosity U درخشندگی
resplendence U درخشندگی جلوه
luminosity factor U ضریب درخشندگی
lustreer U درخشندگی صیقل
irradiancy U درخشندگی تابش
irradiance U درخشندگی تابش
glared U درخشندگی زیاد
glares U درخشندگی زیاد
glare U درخشندگی زیاد
resplendency U درخشندگی جلوه
apparent luminosity U درخشندگی فاهری
brightness adaptation U انطباق با درخشندگی
brightness contrast U تقابل درخشندگی
bril U واحد درخشندگی
absolute luminosity U درخشندگی مطلق
chatoyancy U درخشندگی متغیر
chatoyance U درخشندگی متغیر
blazes U درخشندگی جار زدن
luminouity U فرو زندگی درخشندگی
blaze U درخشندگی جار زدن
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
blazed U درخشندگی جار زدن
orienting U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orients U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orient U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
synthetic dyes U رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com